میهمانی تابستانی

میهمانی های تابستانی من

..

ساعت شیش صبحه و من هنوز خوابم نبرده سردرد گرفتم🤕 == زیاده روی در مصرف قهوه شب امتحان
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

2422

یعنی میشه اون شبایی که بهت فکر میکردم تو هم بهم فکر کرده باشی؟ یعنی میشه حالمو فهمیده باشی؟ یعنی میشه هنوزم‌‌‌‌...
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

2422

این آهنگ که روی وبلاگمه تنها آهنگ توی دنیاست که هیچ وقت ازش سیر نمیشم . دلیلشو میدونی؟ این آهنگو یادت میاد؟؟؟ اینو نباید فراموش کرده باشی محاله فراموش کرده باشی من میدونم به کجای قلبت شلیکش کردم
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

چالش ارتقاء شخصیت ۱

بذار رفتارت همراه شرایط متفاوت، متغیر باشه اما شخصیت ثابت خودتو داشته باش
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

قشنگ من

مرورگر شما از پخش کننده پشتیبانی نمیکند رز موزیک
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

چالش ارتقاء شخصیت ۲

اگه یکی رو دیدی که کارش از تو بهتره دلیل نمیشه که تو محشر نیستی
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من وتوست گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه ای بسا باغ و بهاران که که خزان من و توست این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل هر کجا نامه ی
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

2431

خیلی خوشحالم از این بابت که ده روز دیگه کنکور ندارم🥲🥲🥲🥺🥺🥺🥺🥺خدایاااااااااااا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتت🥺🥺🥺🥺🥺😭😭😭😭😭😭😭😭خدایاااااااااشکررررررتتتتتتتت😭😭😭😭😭😭😭😭 +با آرزوی موفقیت برای همه ی بچه های کنکوری امسال😊😊
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

2433

دیگه اون آدم قبلی نیستم . روزا برام داره با سرعت میگذره ؛ عادی مث هر آدم عادیه دیگه ای . نه مث قبلا نیست که هر ثانیش قد یه سال درد داشته باشه . دیگه اون آدم قبلی نیستم . این آدم جدیدی که هستمو نمیشناسم یه جورایی انگار باهام غریبه ست . یه جوری که انگار من نیست . در اون حد که روبه روی اینه دلم میخواد روسری بپوشم همون قدر غریبه و نامحرم :) خاطره هام برام یه جورایی مبهم شدن یا شایدم من ازشون زیادی انتظار دارم .
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

2433

شاید خیلی از ما ها نخوایم اینو قبول کنیم اما هر بار که می نویسیم ، هر بار که انگشتامونو روی کیبرد کوچولوی روی صفحه ی موبایلمون میچرخونیم و از احساساتمون و روزمرگی هامون میگیم یه دگرگیسی کوچیک یه گوشه از وجود ما اتفاق میوفته این دگرگیسی ها میتونن با هم جمع بشن یا حتی از هم دیگه کم شن و دست آخر مثل یه صخره که قطره های آب اونو تراشیده باشن تبدیل میشیم به یه آدم دیگه . یه آدم قوی تر صبور تر شایدم ضعیفتر .
+ نوشته شده در چهارشنبه 1 تير 1401ساعت 16:30 توسط دختر گل |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد